![]() |
|
Raha PEN: World Independent Writers' Home English Dari/ Farsi |
مروری بر روشهای داستانی رهنورد زریاب
نويسنده: جاويد فرهاد
جمعه 24 اوت 2007
داستان رویکردی است برای تعمیم و گسترش تجربۀ فردی نویسنده در ذهن مخاطب که به تعبیر پاسکال نویسندۀ معروف:" خواننده را از فضا های متعددی عبور می دهد وتجربه های فردی را به امر جمعی بدل می کند" تعبیر پاسکال از این رویکرد ( داستان) بدون تردید، منوط بر روش های داستانی و مبتنی بر عملی سازی شیوه های جذاب داستان نگاری است؛ زیرا وقتی بحث تعمیم و گسترش تجربه های فردی نویسنده" به امر جمعی" مطرح می گردد، بی شبهه مسألۀ " شیوۀ آفرینش" و عناصر ساختاری در داستان_ با توجه به اسلوب کاری نویسنده_ مطمح نظر است.
در داستان نویسی امروز افغانستان – نیز- چهره های بارزي مانند: رهنورد زریاب، سپوژمی زریاب، خالد نویسا، محمد آصف سلطانزاده، حسین محمدی، معصومه کوثری، رزاق مأمون ...به عناصر ساختاری در داستان و " تعمیم و گسترش تجربه های فردی در ذهن مخاطب" پرداخته اند که بسیاری از این آثار_ در نفس خود_ تجربه های موفقی در عرصۀ داستان نویسی امروز کشور پنداشته می شود.
باب این نوشتار را با بررسی روش های داستانی رهنورد زریاب می گشاییم- و در فرصت بعدی به دیگران نیز خواهم پرداخت.
مبرهن است که رهنوزد رزیاب با توجه با تجربۀ چندیل ساله اش در عرصۀ داستان نویسسی، بر روش های معیاری داستان نگاري امروز مسلط است. بی تردید این تسلط مدیون تجربه های فردی و روش های دریافت حوادث خلق شده در ذهن وی است.
ویژه گی دیگر رهنورد در زمینۀ آفرینش داستانهایش، فضا سازی نوستالژیک از موضوعات روزمره است. زریاب با توجه به میزان تسلط و تجربۀ فردیش از یک حادثۀ کوچک _ و گاهی هم معمولی _ می تواند، فضاسازی بزرگ کند.
به عنوان مثال می توان از داستان کوتاه" پیراهن گلدار" نام برد که در آن نویسنده از یک حادثۀ معمولی، فضای حسرتبار می آفریند؛ محتوای این داستان، روایت یک مادر و كودكي است که در محلات اعیان نشین شهر به دنبال خانۀ کرایی می گردند. مادر با آنکه بسیار فقیر است، آرزوی کرایه نشینی در خانه های قشنگ و تمیز را دارد. او هر روز با کودکش از بام تا شام_ با پیراهن گلدار کمر چینش _ در به در به دنبال خانۀ کرایی است و کودکش نیز با سماجت وی را وا می دارد تا پشت خانه های زیبای اعيان دق الباب کند. تصویر آرزوهای بلند با محدودیت های ناشی از فقر، مهمترین رویکرد اثر گذار در این داستان است که نویسنده با دقت از آن، مفهوم تکاندهنده یی را _از لحاظ عاطفی_ ارائه داده است.
برای پی گیری بیشتر و ردیابی سامانمند روش های داستانی زریاب، بهتر است نگاه ژرفتر بر شیوه های فردی کار وی داشته باشم:
پرهیز از احساسات گرایی: یکی از ویژه گی های بارز در داستان های رهنورد زریاب، "پرهیز از احساسات گرایی"(sentimentality) ( 2) است. در بسیاری از داستان هایش رهنورد این ویژه گی را از دست نداده است و با تسلط کامل و با " حسی انگاری"، " احساسات زدایی کرده است. به عنوان مثال، به بخش پایانی داستان " کاغذ پرانباز" وی توجه کنید:
" دلم می رقصید، و بازی می کرد. زینب، با آن بینی و پیشانی سفید و چشم های سیاه و درخشنده اش، در دوردست ها بود و از من بسیار فاصله داشت. اندوه بیشتر بر دلم سنگینی کرد و احساس کردم که چیزی عزیز و گران بهایی را، برای همیشه، از دست داده ام." ( از داستان کاغذ پرانباز)
انتقال عواطف از جهان نامریی به جهان مریی:
انتقال عواطف از جهان نامرئی به جهان مرئی، روش دیگر در پرداخت داستانهای این نویسنده است. رهنورد مانند اکثر نویسنده گان اکسپرسونیست (Expressionist) (3) در انتقال این عواطف و باز آفرینی آن در داستان، با شگردهای خوبی به این مسأله توجه کرده است:
" در آن دو روز، بینی و پیشانی سفید و چشم های سیاه و درخشندۀ آن دختر، مانند کاغذ پران سفیدی که چشمک های سیاه داشته باشد، از نظرم گم نمی شدند. این کاغذ پران زیبا، اوج می گرفت و مستی می کرد و می رقصید. و دلم را، پشت سر هم، یک شوق ناشناخته قتقتک می داد."
بینش اگزیستانسیالیستی:
با تأمل بیشتر در بسیاری از داستانهای رهنورد، نوعی نگرش اگزیستانسیالیستی " کامو" و به گونه یی سایۀ اندیشه های كافکا به نظر می آید و در برخی داستانهای دیگرش مانند " کیرکگارد"(kierdeegaurd) وحشت خود را با ارائه نوعی تفکر فلسفی اگریستانیسالیسم ( Existentilism) (4) پی می گیرد:
" من " مات و مبهوت، کنار گور مادرش نشسته بودم و او، بی آن که سخنی گوید، بی آن که صدای بر آورد، بدون ساز و حتّا بی آن که زنگی به پاهایش بسته باشد، روی زمين ناهموار، در میان تاریکي شب و در سکوت یک گورستان سرد و خاموش، پایکوبيی را آغاز کرده بود." ( از رمان گلنار و آیینه)
ساختار گرایی در داستان:
بازتاب زبان به مفهوم معیار نظامندی از نشانه ها (5) یکی از روش های ساختار گرایانه (sturctaralism) در زبان داستان های زریاب است. بررسی همزمانی یا به تعبیر ساختار گرایانه، جنبۀ " در زمانی" زبان در داستان های " زنجیر" و " مارهای زیر درختان سنجد" به روشنی این مسأله را می رساند که نویسنده به اصل مسأله ساختار گرایی نيز توجه داشته است.
پرداختن به روشهای هرمنوتیکی در داستان:
تأویل متن داستان، مبتنی بر درک فردی مخاطب، ویژه گی دیگر در داستان های زریاب است. بیشتر داستان های این نویسنده مانند: آوازی از میان قرن ها، دانشمند و سگ همسایه و بلستی فراری، رگه های ژرفی از روشهای هرمنوتیک Hermeneutics) ) را دارد؛ ولی دررمان " گلنار و آیینه " این روش محسوستر است: " ربابه خاموش بود. بعد آهسته روی دو زانو نشست. چادرش را اززمین برداشت و به کمرش بست. کفش هایش را از پاهایش کشید. پنداشتم که می خواهد برای رفتن آماده گی بگیرد؛ اما او کمی دور رفت. درست زیر تك درخت توت ایستاد. لختی بی حرکت ماند.
بعد، دیدم که پاهایش برزمین می خواند: رقصی را آغاز کرده بود. ( از رمان گلنار و آیینه )
پارادوکس یا تناقض:
روش استفاده از پارادوکس Paradox) ) یا ایجاد تناقض به وسیله ی بیان اضداد( 7)، اصل مهمی است که به داستانهای زریاب قدرت جذابیت بیشتر می دهد و خواننده ي داستان هایش را مجاب می کند. افزون بر اینکه کاربرد پارادوکس و اصل ایجاد تناقض، داستان را از محدوده ی روایت های کلیشه یی بیرون می کند، چاشنی بهتری برای عنصر تأثیر در ذهن مخاطب پنداشته می شود. غیر متعارف ساختن روایت ها، به وسیله ی روش بیان اضداد در محور پارادوکس های لفظی، از عناصرمهم در داستان های زریاب است.
شالوده شکنی: (8)
(Deconstruction) و تقابل یا محور گرایی (Centrism) درهنگام شخصیت پردازی (characterization)
شیوه ی قابل رؤیت در داستان های این نویسنده است. گریز از سنت و زمانی هم به چالش برخاستن در برابر رویکردهای محورگرایانه، با بازتاب وسیعی در داستان های وی دستیاب است.
تشریح شخصیت " ربابه "، یکی از چهره های محوری رمان " گلنارو آیینه " – به گونه ي واقعی – مفهوم شالوده شکنی – و به نحوی هنجارشکنی – در برابر هنجار است.
دراین رمان بر خلاف سنت های رایج، نویسنده به تشریح حالات دقیق روانی یک رقاصه می پردازد.
زبان داستان ها:
زبان در داستان های رهنورد زریاب، از ژرفنای بیشتری برخوردار است؛ و یکی از عوامل این ژرفنا، ناشی از مسلط بودن رهنورد بر زبان فارسی است. تسلط زریاب در زبان نوشتار و شیوه ی نگارش، این مسأله را به درستی می رساند که وی در خوانش و درک ظرایف متون کلاسیک، توجه ی ویژه یی دارد؛ ولی گاهی این توجه بی حد و حصر به متون کلاسیک زبان فارسی و کاربرد آن، زبان داستانهایش را – تا حدی فاضلانه – و " کاخ نشین " جلوه میدهد و از جذابیت دور می سازد:
" و اما زینب که در سه چهار دقیقه ی اول کمی ناشیانه تار می داد، ناگهان روشش دگرگون گشت و جنگ ماهرانه یی را آغاز کرد. چنان می جنگید که انگار سی ساله کاغذ پرانباز باشد" ( از داستان کاغذپرانباز )
با توجه به شماری از این ویژه گی ها در داستان های رهنورد زریاب، می توان به رویکردهای تازه و تجربه های ناب در عرصه ی داستان نویسی کشور باورمند بود. بی شبهه تأثیر داستان های زریاب به عنوان فرآورده های اثرگذار در روند داستان نویسی معاصر افغانستان، نکته ی قابل تأمل براي جريان داستان نويسي اين كشور است.
پانوشت:
1- کامران پارسی نژاد، نقد منطبق با حقیقت، ماهنامه ی ادبیات داستانی، شماره ی 97، 1384 ، تهران صفحه ی 32 .
2- احساسات گرایی Sentimentality از دیدگاه " آی.1. ریچاردز" در سه جنبه متبلوراست:
الف- از جنبه ی کمیت، احساسات گرایی هنگامی وجود دارد که پاسخ فرد به موقعيت پیش آمده بیش از اندازه باشد.
ب- از نظر کیفیت احساسات گرایی مترادف با "خامي" احساسات است.
ج- از جنبه ی روان شناختی، احساسات گرایی زمانی وجود دارد که با وجود تغییر محرک، تحت تأثیر تجربیات پیشینیان، احساس ما نسبت به آن، به همان شکل باقی بماند.
3- اکپرسیونیسم Expressinism مکتبی است که به انتقال عواطف و احساسات درونی ( جهان نامرئی ) به جهان مرئی می پردازد.
4- اگزیستانسیالیسم Existetialism مکتب فلسفی و ادبی است که پیش از جنگ جهانی دوم، ابتدا در آلمان شروع شد و سپس به فرانسه و سایر نقاط راه یافت. اگزیستانسیالیسم به اصالت وجود و آزادی انسان و پوچی زنده گی استوار است.
پیشگامان این مکتب سارتر sarter ، کیرکگارد Kierkegaard ، کامو camus و نیچه Nietzsche بودند. در نهایت این که در مکتب اگزیستانسیالیسم ، ژان پل سارتر " آزادی" و " مسئوولیت " انسان را پیش کشید. سورن کیرکگارد علت ترس و وحشت انسان را در سایه ی سه وجود کامجو، اخلاقی و مذهبی مطرح کرد؛ آلبرکامو بر روی پوچی انسان در جهان انگشت گذاشت و فرید ریش نیچه مرگ خدا را اعلام کرد.
5- ساختارگرایی:
بر اساس این اصل فردینانددوسوسور Fardinand desussure بنا نهاده شد که زبان به عنوان نظامی از نشانه ها، باید به صورت همزمانی بررسی شود، یعنی در یک مقطع معین و جنبه ی " درزمانی" زبان یعنی چگونه گی تغییر و توسعه ی آن در طول زمان، اهمیت کمتری داشت، ولی با شکل گیری جریان پسا ساختارگرایی post aructuralism باردیگر جنبه ی " درزمانی " در محراق توجه پسا ساختارگرایان قرار گرفت.
گرچه کار کسانی چون ژاک لاکان روانکاو و میشل فوکو یک نظریه پردازی فرهنگی در این عرصه بود اما درپیدایش پسا ساختارگرایی اهمیت به سزایی داشت. باید اذعان کرد که تأثیرنظریات شالوده شکنانه ی ژاک دریدا فیلسوف فرانسوی بر این جریان فکری پیشتر و بیشتر از همه است.
6- هرمینوتیک :Hermeneutics روش تاویل متن است. هرمنوتیک به معنی كوششي است برای راهیابی به افق معنایی اصيل متن. واژه ی هرمنوتیک نسبتاً در ایام اخیر در نقد انگلیسی و امریکایی رواج یافت. برای درک ودریافت بیشتر موضوع، ر. ک به فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی ( از افلاطون تاعصر حاضر) تألیف داکتر بهرام مقدادی، تهران، 1378، چاپ اول ،انتشارات فکر روز، صفحه ی 137 .
7- پارادوکس paradox یا تناقض به معنی بیان اضداد است که در ظاهر نقض آشکار مقوله ای است. عبارتی که در آن تناقض به کار رفته ممکن است، بی معنی به نظر رسد، اما تفسیر آن بسته گی تام دارد به فهم خود عبارت و تبیین نقش تناقض در ساختار زبان.
8 – شالوده شکنی : deconstruction رویکردی است فلسفی که در مقابل هرگونه محورگرایی centrism می ایستد و با از بین بردن نقطه ی مرکزی آن، سعی در واژگون کردن تقابل هایی دارد که از آن نقاط مرکزی به وجود آمده است و یا همان طور که Gerard bruns در کتاب ساختار گرایی، شالوده شکنی وهرمنوتیک بیان می کند: " شالوده شکنی، نوعی زنده گی است با نهایت هستی مان که در آن، همیشه در چنگال سنت ظاهر می شویم و نمی توانیم از آن خارج شویم. "