RAHA

Home

Author Index

WORLD INDEPENDENT WRITERS' HOME

RAHA Charter - RAHA Membership - RAHA Book - Professional Literature - Literary Criticism - Opinion

 Poetry - Short Story - Author Index -  News World-class literature - Letter to Editor - Interview

 Writers in exile - Amateur literature - RAHA Gift - Link to RAHA  - Frog Books - Contact Us


Poetry

   

 

 Kabul Press, World Media Home

صلح

برگردان فريدون فرياد

سرود صلح يانيس ريتسوس در پاسخ به فراخوان نويسندگان جهان


. رؤياهاي يك كودك همه از صلح است
. رؤياهاي يك مادر همه از صلح است
سخن عشق در زير درختان
. همه از صلح است

پدر كه باز مي گردد در شامگاه باگستره ي لبخندي در چشم هايش
با زنبيلي سرشار از ميوه در دست هايش
و قطرات عرق بر رخساره اش
ماننده ي قطره هاي شبنم بر كوزه اي
كه آب اندرونش را در درگاهي پنجره خنك مي گرداند
. اين همه از صلح اند

هنگام كه زخم ها بر رخساره ي جهان التيام مي يابند
و در گودال هاي حفر شده با آتش توپ ها ، درختان كاشته آمده اند
ودر قلب هاي سوخته با خرمن آتش ، اميد نخستين جوانه هايش را
به شكوفه مي نشاند
و مردگان با دانش اين كه خون هايشان به عبث بر زمين نريخته
گرده تعويض مي كنند و بي هيچ شكوه اي
بر پهلوي دگر مي خسبند
صلح است اين


صلح ، عطر غذا در شامگاهان است
هنگام كه توقف ماشيني در خيابان نه به معناي ترس است
هنگام كه صداي كوبشي بر در ، به معناي حضور رفيقي است
و گشودن پنجره اي در هر ساعت به معناي آسماني است
كه چشم هايمان را به ميهماني زنگوله هاي دور دست رنگ هايش
مي برد ، صلح است اين

صلح ، پياله اي شير گرم است و كتابي است در  .برابر كودك بيدار
هنگام كه ساقه هاي گندم به يكديگر تكيه مي دهند و مي گويند : نور
نور ، نور ، وگلتاج افق لبريز مي شود از نور
 . اين صلح است اين

هنگام كه زندان ها به كتابخانه ها بدل گشته اند
هنگام كه آوازي ، درگاه به درگاه در شب به فراز بر مي شود
هنگام كه ماه بهاري از پس ابري
به كردار كارگري كه آخر هفته ، ريش زده و تر وتازه
از دكان سلماني محل ، بيرون مي آيد
 . اين صلح است اين

هنگام كه يك روز گذشته است ، روزي از دست رفته نيست اين
بل ريشه اي است كه برگ هاي شادماني را در شب   به فراز مي برد
و روزي است پيروز ـ و خوابي است بحق
هنگام كه باز حس مي كني كه خورشيد با شتاب زين و برگش را
مي بندد تا كه اندوه را تعقيب كند و از كنج هاي زمان براند
اين صلح است اين

صلح كومه هاي اشعه ي خورشيد است بركشتزاران تابستان
كتاب الفباي مهرباني است بر زانوان سپيده دمان
هنگام كه مي گويي : ‹ برادر من › ـ هنگام كه مي گوييم :‌‹‌ ما
 . فردا خواهيم ساخت
هنگام كه مي سازيم و مي خوانيم
صلح است اين

سهم هميشه كوچكتر مرگ است در دل هايمان
بناهايي است كه به آينده اي شاد مي رسند
عطر ميخك هاست در شفق
كه شاعر را
و پرولتاريا را ـ الهام مي دهد
 . صلح است اين

صلح، دستان مردمان است بهم پيوسته در دوستي

شتان گره كرده ي مردان است ، صلح
نان بريان است بر سفره ي جهان
 . لبخند مادري است
 . تنها همين
. صلح جز اين نيست

و خيش ها كه در تمام زمين شيارهايي ژرف مي سازند
 :تنها يك نام را مي نويسند
 . صلح . همين . صلح

بر ستون مهره هاي شعرهاي من
قطاري كه به سوي آينده پيش مي تازد
سرشار گندم و گل سرخ
صلح است اين

برادران من
همه ي جهان با همه ي رؤياهايش
عميق نفس مي كشد در صلح
دست هايتان را به ما بسپاريد ، برادران
! صلح است اين

 

 

RAHA/10/Apr/2003

ريتسوس، در سال 1977 در پاسخ به فراخوان نويسندگان جهان به منظور گردهمايي در سومين كنفرانس بين المللي نويسندگان براي صلح-در بلغارستان- شعر صلح را به همراه پيامي فرستاد. در اين پيام آمده بود

دوستان عزيز
بسيار متأسفم كه بيماريم مرا از حضور در بين شما در اين گردهمايي كه براي من نيز چون شما از اهميت عظيمي برخوردار است، باز مي دارد . هدف اين گردهمايي، گفتگو و تبادل نظر درباره ي راه ها و وجوه مشتركي است كه با آن هنر مي تواند مردم را به هم نزديك تر كند و ر ايجاد تفاهم عميق تري بين مردم، سهيم باشد و نيز صلح جهاني را تحكيم بخشد، مسئله اي كه از زمان هاي ديرين (آگاهانه يا ناخودآگاه ) هدف كهنسال هنر ودر حقيقت، نياز عام بشر بوده است و خواهد بود .نيازي كه تجلي خود را در آثار نويسندگان و هنر مندان باز مي يابد . هنر ( آن چنان كه همه ي وابستگان بدان نيك آگاهند ) نبردي است وقفه ناپذير بر عليه هر نوع نيروي ضد انساني، نبردي است بر عليه هر نوع سلطه جويي ، بي عدالتي ،محروميت ، استثمار ، ستم - وبر عليه بدي و مرگ ؛آن چناني كه روزي بشريت بتواند با خيال آسوده نفس كشيدن آغاز كند و ملت ها - به رغم وجود مرز ها - به يكديگر برادرانه لبخند زنند
باز هم متأسفم كه اين فرصت را از دست مي دهم  فرصت اين كه بهتر شما را بشناسم و با تمام وجود دست هايتان را بفشارم و نيز در لذتي سهيم گردم كه به هنگام خواندن پاره اي از آثارتان در لحظات دشوار زندگيم ، برده ام ، آثاري كه در سخت ترين دوران ها اميد مرا به نيروي برادري و رفاقت .براي پيروزي ، زنده نگاه داشت
من -به عنوان سلام ها و تهنيت ها و به عنوان دست دادني صميمانه با شما ، و نيز به عنوان نشانه كوچكي از حضورم در جمع شما، شعري را برايتان توسط دوست عزيز و هم قطارم پاول ماتف مي فرستم كه آن را در سال 1935 ( تنها چهار ماه پس از آزاديم از اردوگاه هاي زندانيان سياسي در ليمنوس ماكرونيسوس ، آئيس استراتيس ) سروده ام . اين شعر به شاعر و جنگنده ي راه صلح ، كوستاوس وارناليس و به تمامي حاميان صلح در سر تا سر جهان تقديم شده است . آرزو مي كنم كه در اهداف شريفتان تو فيق يابيد ؛ و شما را همچون برادري .در آغوش مي گيرم


«آتن ، اول ‎‎‎‎‏ژو ئن 1977 »
 

 

 

 

 

 

 

 

 

As the mind has no boundaries, the RAHA concept does not have frontiers and is opposed to information and cultural control by global communication entities whether media conglomerates, states or local governments, or religions

From independent writers to independent readers

RAHA- World Independent Writers' Home


Copyright© RAHA- World Independent Writers' Home 2000-2004/ Authors